99 خانگل زاده(مشکات) - شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سه ویژگی در هر که باشد، ایمانش به کمال رسد : خرد، بردباری و دانش . [امام علی علیه السلام]

اختیار انسان و شب قدر

آنچه از مجمــوع مباحث به دست می‌آید این است که با ملاحظـه آیـات و روایـات و دریافت‌ها و مشاهدات، اطمینان کامل پیدا مى‌کنیم که شب قدر هیچ گونه منافاتى با اختیار انسان ندارد و یقیناً، او در مقـدرات و سرنوشتى که در شب قدر برایش رقم مى‌خورد موثر است؛ حتى مى‌شود گفت که نقش اصلى را به خود انسان سپرده‌اند تا آنچه بخواهد براى فردا رقم بزند.

ادله‌اى که نقش انسان را در مقدرات شب قدر ثابت مى‌کند به شرح زیر تقدیم مى‌گردد:

1- حالات و دریافت‌هاى شخصى

کسانى که اهل دعا و راز و نیاز و اهل شب قدر هستند، نقش خویش را در شب قدر به خوبى دریافته‌اند. گاهى این حالات آن چنان ژرف و تاثیرگذار است که تا شب قدر آینده و بلکه تا آخر عمر، در همه افکار، اخلاق، کردار و رفتار شخص رخنه کرده و آن را در یک خط و سیر معنوى قرار مى‌دهد. دیگرانى هم که به این حد از معنویت راه پیدا نمى‌کنند، به فراخور حال خود از مجالس و محافل و شب زنده داری‌های شب قدر بهره‌بردارى کرده و فیض معنوى مى‌برند. ریشه اصلى این دگرگونى‌ها و حالات، به خود افراد برمى‌گردد و این که تا چه حد خود را آماده بهره‌بردارى از برکات شب قدر و فضیلت‌هاى آن کرده باشند. اگر معنویاتى که در شب قدر نصیب انسان شده و در زندگى آن‌ها تحولى آفریده، هیچ ارتباطى با آنان نداشته باشد و تنها به خدا و فرشتگان و نویسندگان مربوط باشد که هر چه بخواهند، براى هر کس بدون ملاحظه حالاتش تقدیر کنند در این صورت مقتضاى حکمت و مصلحت این است که یا به هیچ کس هیچ ندهند و یا آنچه مى‌دهند، به همه یکسان و على السویه بدهند؛ در حالى که ما مى‌دانیم همه برکات خداوندى در شب قدر براى بندگان سرازیر مى‌گردد و با اختلاف و تفاوت به آنان داده مى‌شود؛ پس نتیجه مى‌گیریم تنها دلیل این تفاوت، کارها و اعمال و میزان تلاش خود بندگان است و بس. نتیجه این که یکى از راه‌هاى رسیدن به این که آیا افراد در مقدرات منتخب قدر، صاحب نقش هستند یا نه، این است که ببینیم چه اندازه دگرگونى در همین شب با برکت در آنان ایجاد گشته است.

2- شناساندن شب قدر

خداوند تبارک و تعالى با نزول سوره‌اى خاص، شب قدر را به مردم معرفى فرموده است. در دو آیه این سوره مبارکه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود می‌آیند. سپس افزوده است: شب سلامت است. و فرموده است: عمل صالح در او، برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است. فردى به امام باقر علیه السلام عرض کرد: مراد و مقصود از این که شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ حضرت فرمودند: "والعمل الصالح فیها من الصلاة والزکاة و انواع الخیر خیر من الف شهر لیس فیها لیلة القدر"؛ کار شایسته از قبیل نماز و زکات، صدقات و انفاقات و انواع خوبى‌ها در آن شب برتر از هر کار شایسته‌اى است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست، انجام شود. اگر کارهاى نیک بندگان و چند برابر پاداش آن تاثیرى در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد، از گفتن و دانستن آن چه سودى عاید بندگان مى‌شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بیان کردن این مطلب، سود و زیانى را متوجه هیچ کس نمى‌کند، چه انگیزه‌اى در اعلام این شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان، در نتیجه تلاش افراد سودمند نباشد، چرا باید مردم در جریان آن باشند و دانستن آن چه گره‌ای از کار بندگان مى‌گشاید؟ مى‌دانیم که کار بیهوده حتى از افراد عادى و معمولى پسندیده نیست، چه رسد به پروردگار آسمان و زمین که هیچ کارى را بدون حکمت و مصلحت انجام نمى‌دهد. حکمت معرفى شب قدر به عنوان شبى که قرآن در آن نازل شده و شبى که مقدرات در آن سامان داده مى‌شود، این است که بنده سرنوشت و مقدرات خویش را به قرآن پیوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فکر و عمل خویش قرار بدهد، اگر کردارش موافق با قرآن و در جهت آن باشد، عمل کننده به آن سعادتمند است و اگر خداى نکرده مخالف با قرآن باشد، فاعل آن شقى خواهد بود.

3- اجماع و سیره مسلمانان

مى‌دانیم که همه دانشمندان اسلام و مسلمانان از هر فرقه و گروهى، بر اهمیت شب قدر و احیاى آن تاکید فراوان دارند و به شب زنده‌دارى آن شب، اهتمام مى‌ورزند. نقل شده که یکى از دانشمندان بزرگ اسلام، براى این که شب قدر را درک کند، یک سال تمام یعنى حدود 357 شب، از سر شب تا به صبح شب زنده‌دارى کرد. این همه اقبال و توجه به تشکیل اجتماعات با شکوه براى خواندن دعا و مناجات و راز و نیاز و تضرع و ابتهال، همراه گریه و زارى و استغفار، برخاسته از یک واقعیت انکارناپذیر است و آن دخالت انسان‌ها در سرنوشت خودشان است.

4- سفارش امامان دین بر احیاى شب قدر حتى در حال بیمارى

امام صادق علیه السلام به ابوبصیر مى‌فرماید: "وصل فى کل واحده منهما مئة رکعه"؛ در هر یک از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم صد رکعت نماز بخوان "و احیهما ان استطعت الى النور"؛ تا مى‌توانى آن دو شب را تا سپیده صبح شب زنده دارى کن "واغتسل فیهما"؛ در آن دو شب غسل کن. ابوبصیر عرض کرد اگر نتوانستم ایستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابیده بخوان.

اگر باز هم نتوانستم؟ ایرادى ندارد که سر شب کمى بخوابى و باقى مانده شب را، به هر نحوى که مى‌توانى به عبادت بپردازى، چون در ماه رمضان، درهاى آسمان گشوده است، شیطان‌ها در زنجیرند و اعمال مومنان پذیرفته مى‌شود. از حدیث فوق، مى‌توان تاثیر فراوان کارهاى انسان را بر سرنوشت او ارزیابى کرد. مى‌بینیم ابوبصیر که یک راوى زبردست و کار کشته در فن روایت است، با پیش بردن مرحله به مرحله سوال‌ها در صدد آن است که ژرفاى شب قدر و اهمیت عمل در آن شب را به دست آورد؛ امام هم، چنان بر اهمیت عبادت در شب قدر پافشارى مى‌فرمایند که رضایت نمى‌دهند بنده حتى اگر بیمار باشد، از نتیجه اعمال صالح خویش محروم گردد. نکته در خور توجهى که تاثیر انسان را مشخص مى‌کند، جمله پایانى امام است که آن را به عنوان ریشه و علت تاکید و تشویق بر عمل صالح بیان فرموده‌اند؛ آنجا که فرمودند: "و تقبل اعمال المومنین"؛ اعمال مومنان در شب قدر پذیرفته مى‌شود.

5- تشویق زیاد به دعاهاى ماثور و راز و نیاز

مى‌دانیم که دعاهاى شب قدر، از طولانى‌ترین و پر محتواترین دعاهاست؛ دعاهایى مانند "جوشن کبیر"، "ابوحمزه ثمالى" و امثال آنها، که اگر با حال و توجه خوانده شود، مایه انقلاب و دگرگونى روحى است، ادعیه‌اى که انسان را با دریایى از معارف آشنا مى‌کند. انسان با خواندن دعا از یک طرف، با یادآورى لطف، گذشت، کرم، رحمت و بخشش بى‌پایان خداى مهربان او را در کنار و دستگیر خویش مى‌بیند و نور امید در دلش مى‌درخشد و از دیگر سو، با یاد آوردن سختى‌هاى جان کندن، تنگى و فشار قبر، گرفتارى‌هاى عالم برزخ، حساب و کتاب فرداى قیامت، شعله‌هاى دردناک و سوزان دوزخ و حسابرسى دقیق در صحراى محشر، تمام وجودش، سرشار از ترس و نگرانى گردیده و آنچه عیش و نوش است فراموش کرده و گذشته خود و آنچه بوده و کرده است را با آنچه باید باشد مى‌سنجد و زیانى که در گذشته متوجه وى شده است را در مى‌یابد و علاوه بر شک و تردیدى که نسبت به راه و روش نامطلوب خویش پیدا مى‌کند، ندامت سراسر وجودش را پر کرده و تصمیمى سرنوشت ساز مى‌گیرد و مسیر زندگى‌اش را دگرگون مى‌کند. اگر هم به این مرحله نرسد، لااقل بر کردار خود بیشتر مواظبت خواهد داشت؛ زیرا بیم و امیدى که دستاورد شب قدر است در مراحل زندگى به یارى‌اش مى‌شتابد. در مقابل، اگر کسى از دعا رو برگرداند و شب قدر را هم به غفلت سپرى کند، در همان جمود و غفلت، زندگى را به پایان خواهد برد و سرنوشتى شقاوت بار در انتظارش مى‌باشد. از گفتار فوق، این نتیجه به دست می‌آید که در واقع خود انسان وارد مسیر سرنوشت خویش گشته و آن را تغییر مى‌دهد. گاهى براى پیمودن مسیر مقدرات، بر بال دعا و گاه بر بال عمل مى‌نشیند؛ گر چه دعا هم نوعى عمل محسوب مى‌شود. بنابراین، دعا در شب‌هاى قدر که یک کار اختیارى است منشا اثر است و در سرنوشت افراد دخالت دارد؛ به همین دلیل به آن سفارش اکید شده است. علاوه بر سفارش شفاهى بزرگان دین و علماى اسلام به خواندن دعاها در طول سال، در شب‌هاى قدر تاکید بیشترى بر این امر شده است؛ پس حتما منشا اثر است وگرنه کار لغو و بیهوده از بزرگان سر نمى‌زند.

6- نکوهش بهره نبردن از شب قدر

پیامبر گرامى اسلام (ص) فرمودند: "من ادرک لیلة القدر، فلم یغفر له فابعده الله" ؛ از خداوند به دور باد و نفرین بر کسى که به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزیده نشود. با این حدیث نقش انسان در تعیین سرنوشت خود واضح‌تر مى‌گردد و معلوم مى‌شود که بدبختى و شقاوت مقدر در شب قدر، نتیجه کار خود بندگان است وگرنه از نظر منطقى با توجه به شان و مقام پیامبر گرامى صلی الله علیه و آله قابل قبول نیست که آن بزرگوار به خاطر انجام ندادن کارى بى اثر و بى‌خاصیت، سهل انگاران را نکوهش و مذمت فرمایند. "انس بن مالک" از پیامبر اکرم نقل کرده که فرمودند: "ان هذا الشهر قد حضرکم"؛ ماه مبارک به شما رو آورده است. "و فیه لیلة خیر من الف شهر"؛ در این ماه شبى است که برتر از هزار ماه است. "من حرمها فقد حرم الخیر کله"؛ هر کس از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بى‌نصیب مانده است. "ولا یحرم خیرها الا محروم" ؛ و محروم نمى‌ماند از برکات شب قدر، مگر کسى که خویشتن را محروم کرده است. روایات، بعضى از گناهان را مانع بهره‌بردارى گناهکار از شب قدر دانسته‌اند، از جمله آن کارها میخوارگى یا "دایم الخمر" بودن و نیز آزار پدر و مادر است.

7- شب قدر مکمل اعمال صالح

یکى از دلایل تفضل شب قدر به امت اسلام، کامل و پر کردن پیمانه اعمال صالح مسلمانان و جبران کمبودهاى آنان است، تا با دستى پر، این جهان را ترک کنند. پیش از این گفتیم که امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه "لیلة القدر خیر من الف شهر" فرمودند: مراد این است که انجام کار خوب در آن شب برابر عمل صالح در طول هزار ماه است. روایتى نیز از امام باقر علیه السلام وارد شده، در پاسخ به این پرسش که چرا شب قدر به وجود آمده و به عبارت دیگر فلسفه شب قدر چیست؟ ایشان مى‌فرمایند: "و لولا ما یضاعف الله للمومنین، لما بلغوا ولکن الله عزوجل یضاعف لهم الحسنات"؛ اگر خداوند کارهاى مومنان را چند برابر نکند به سر حد کمال نمى‌رسند، اما از راه لطف کارهاى نیکوى آن‌ها را چند برابر مى‌فرماید تا کاستى‌هایشان جبران شود. از این روایت و روایت قبلى به خوبى مى‌توان فهمید که مبنا و اساس، عمل صالح خود بنده است؛ هنگامى که یک عمل صالح معمولى با زمانى پر برکت و مقدس همراه گردد، از ارزشى چند برابر برخوردار مى‌شود و گاه همراه شدن یک عمل صالح با ولایت و اعتقاد و امامت مى‌تواند انسان را به اوج شرافت برساند؛ پس، راز سعادتمند شدن انسان‌ها در شب قدر، عمل اختیارى صالحى است که با عنایت خداوند، برکت یافته و چند برابر مى‌شود. در روایات به پاره‌اى از اعمال سفارش شده که نتیجه ویژه آن در شب قدر نهفته است.

8- نتیجه بخش بودن بعضى از اعمال در شب قدر

- نماز . "انس بن مالک" از پیامبر گرامى صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمودند: "من صلى من اول شهر رمضان الى آخره فى جماعة فقد اخذ بحظا من لیلة القدر"؛ کسى که از اول تا آخر ماه مبارک، در نماز جماعت حاضر شود، بهره‌اى از شب قدر نصیبش شده است.

- افطارى دادن با مال حلال. "ابو شی ابن حیان" از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمودند: "من فطر صائما فى شهر رمضان من کسب حلال صلت علیه الملائکة و لیالى رمضان کلها و صافحة جبرائیل(ع) لیلة القدر و من صافحة جبرائیل(ع) یرق قلبه و تکثر دموعه..." ؛ کسى که با مالى که از راه حلال به دست آورده، روزه‌دارى را افطار دهد، در تمام شب‌هاى رمضان فرشتگان بر او درود فرستند و جبرئیل در شب قدر با وى مصافحه کند، نشانه مصافحه جبرئیل آن است که دل مصافحه شونده نرم و اشکش جارى مى‌شود




  • کلمات کلیدی :

  • ::: دوشنبه 85/7/24 ::: ساعت 9:0 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

    شب قدر، کدام شب؟

         در این باره گذسته از گروهی که شب قدر را شب خاصی از سال نمی شمارند و آن را از مقوله زمان برتر دانسته اند، روایات و اقوال به چند دسته قابل تقسم است:

         1ـ شب قدر یکی از شبهای آخرین دهة ماه مبارک است.

         2ـ شب قدر یکی از لیالی مفرد دهة ماه مبارک رمضان است.

         “شیخ طوسی به هنگام تفسیر سورة قدر می گوید:

         “بدون هیچ اختلافی در میان شیعه، شب قدر در دهه آخر ماه رمضان و از شبهای فرد است.

         3ـ شب قدر یکی از شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک است.

         امام صادق (ع) در پاسخ به یکی از طالبان شب قدر فرمود:

         “آن را یکی از شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم طلب کن.

         در برخی از روایات به هر سه شب اشاره شده ولکن نه در عرض یکدیگر بلکه در طول هم؛ یعنی گویی هر کدام ویژگی خاص خود را دارا هستند و گویا اگر کسی چیزی بطلبد باید از همان شب نوزدهم شروع کند؛ مانند روایت زیر:

         زرارة ـ رضوان الله علیه ـ از امام صادق (ع) نقل می کند: “در شب نوزدهم {همه چیز} تقدیر و اندازه گیری می شود، در شب بیست و یکم بسته می شود و در شب بیست و سوم امضای نهایی می گردد. 

         ویژگی شب قدر آن است که آنچه در آن از جانب پروردگار عالم دربارة انسانها مقدر         می گردد، حتمی و قطعی است، با نگاهی اجمالی به کتابهای مخصوص دعا در این ماه پر برکت عبارات زیر بسیار تکرار شده است:

         “اللهم اجعل لی فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم و مما تفرق من الامر الحکیم فی هذه اللیله، فی القضاء الذی لایرد و لایبدل ….”

         چنان که پیداست عبارتهای “المحتوم” و “لایرد” و “لایبدل” همه دلیل عدم تغییر این تقدیرات است. از این رو در شب بیست و سوم تقدیرات امضاء می شود و قطعیت می یابد. در نتیجه، این روایت نیز در واقع تأکیدی بر شب بیست و سوم است.

         4ـ دسته ای از احادیث، شب قدر را یکی از شبهای بیست و یکم و بیست و سوم دانسته اند: مانند احادیث زیر:

         امام صادق (ع) فرمود:

         “شب قدر در شب بیست و یکم یا بیست و سوم است.

         “عبد الواحد بن مختار انصاری“ می گوید: به امام محمد باقر (ع) عرض کردم، مرا از شب قدر آگاه فرمایید. فرمود:

         “آن را در شب بیست و یکم یا بیست و سوم طلب نما”.

         عرض کردم: دقیقاً آن را برایم مشخص فرمایید، فرمود:

         “چه شود دو شب، سخت بکوشی {تا به چنین امر عظیمی دست یابی}.

         با دیدن چنین روایاتی به نظر می رسد که ائمه بزرگوار علیهم السلام نخواسته اند که صریحاً و به صورت علنی این شب را مشخص نمایند؛ از این رو همواره خواسته اند که مردم، خود با تلاش و عبادت به چنین مرتبة برجسته ای برسند.

         ابوبصیر ـ رضوان الله علیه ـ نیز می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: جانم به فدای شما باد، آن شبی که این همه به آن امید داریم {و در پی آن هستیم} کدام شب است؟ امام علیه السلام فرمود:

         “یکی از شبهای بیست و یکم و بیست و سوم است”.

         عرض کردم: اگر توان احیا و به پا داشتن هر دو شب را نداشتم چه کنم؟ امام علیه السلام فرمود:

         “براستی که زنده نگاه داشتن دو شب در مقایسه با آنچه در پی آن هستی چقدر آسان است!.

         جز اینها روایات دیگری نیز مشخصاً شب قدر را در میان این دو شب دانسته اند.

         5ـ پاره ای از روایات صریحاً یا در لفافه بر شب قدر بودن شب بیست و سوم دلالت دارند، از جمله: 

         سید بن طاووس با سند خود از “سفیان بن سمط” نقل می کند: از امام صادق علیه السلام خواستم که شب قدر را مشخصاً برایم بازگو کند، امام علیه السلام فرمود:

         “شب بیست و سوم.

         “ضمرة انصاری” از پدرش نقل نموده: از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود:

         “شب قدر، شب بیست و سوم است. 




  • کلمات کلیدی : قرآن

  • ::: شنبه 85/7/22 ::: ساعت 8:0 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

    بنام خدا

     

    سلام دوستان

    دوران امام حسن(ع)

    دوران امامت امام حسن (ع) پس از شهادت پدر بزرگوارشان حضرت علی(ع) نزدیک به ده سال می باشد.ایشان نیز مانند پدر بزرگوارشان ، نوشتن حدیث ومعارف و علوم شیعی را امری مهمّ می دانستند.

    هرچند آن حضرت به دلیل مبارزات سیاسی با معاویه ، نتونستند مجموعه ای مستقل از احادیث را تدوین نمایند ، امّا حامل وبیان کننده آثار مکتوب پدر ،مادر وپیامبر اعظم(ص) بوده اند.

    روایت شده که: آ ن حضرت روزی فرزندان خود وفرزندان برادر ش را فرا خواند  وبه آنان فرمودند : ای فرزندان من وفرزندان برادرم ! شما اکنون کوچک هستید وبه زودی از بزرگان خو اهید شد ، علوم ومعارف شیعی را فرا گیرید  و هریک از شما که نتوانست آن معارف را روایت کند سزاوار است آنها را بنویسد.

    دوران امام حسین(ع):

    امام حسین(ع)  هم به مانند برادروپدر بزرگوارشان به نوشتن معارف اهل بیت اهتمام فراوان داشت، زیرا از یک سو ، نامه های فراوان به قبایل وشیوخ عرب برای همراهی با خود در مبارزه با حکومت ظا لمانه یزید می نوشت واز  سوی دیگر هم در مواردی به نوشتن حدیث سفارش می فرمود که این نیز حکایت از اهتمام ایشان بر این امر دارد : مانند سخنرانی آنحضرت در سرزمین منا در جمع زیادی از بنی هاشم ویاران خود که فرمود:  این ستمگر نسبت به ما شیعیان رفتاری کرد که شما آن را دیدید و مطّلع شدیدو من می خواهم از شما مطلبی بپرسم، پس اگر راست گفتم ، مرا تصدیق کنید ....سخن مرا خوب بشنوید و آن را بنویسید.

    امام حسین(ع) در این حدیث نه تنها بر نوشتن حدیث ومعارف شیعی خود ، بلکه بر وجوب آن تأ کید می کند . علاوه بر آن ، میدانیم که حدیث امام ،  حدیث پیامبر (ص) نیز هست وامر بر کتابت ، نشان از سنّت عملی آنها دارد . از این رو ، امام حسین(ع) خود میراث دار روایات  ومعارف اماما ن پیش از خود بوده وحامل کتاب علی(ع)  است که به املای پیامبر گرامی اسلام (ص)  و خطّ حضرت علی(ع) بود ه وآن را به نسلهای بعدی تحویل داد  

     




  • کلمات کلیدی :

  • ::: دوشنبه 85/4/5 ::: ساعت 2:31 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

    بنام خدا

     

    سلام دوستان

     

    در دوران امام علی(ع) نمی توان از صدیقه طاهره حضرت زهرا (س)دخت گرامی پیامبر(ص)یاد نکرد: زیرا ایشان نیز در قلمرونقل وکتابت حیث ومعارفلند شیعی ، نقش مهمّی داشت.

     

    مصحف فاطمه ، که از آن گاهی با عنوان کتاب فاطمه یاد شده ونگار ش ان به دست حضرت علی(ع) بوده ، شامل روایاتی از آن است، وامام صادق (ع) نیز به آن استنادکرده اند:مصحف فاطمه -که قسم به خدا نزد ماست - در آن آیات الهی است که به املای پیامبر(ص) وبه خطّ حضرت علی(ع) تدوین شده است.

     

    مصحف فاطمه:

    مصحف فاطمه چیست؟

    شایع ترین پرسش درباره این مصحف، عنوان جنجال برانگیز و شبهه ناک آن، یعنی "مصحف" است؛ زیرا چنین برمی آید که این مصحف، قرآن خاصی است. اما اگر به روایات بنگریم، می یابیم این مصحف حتی یک آیه در بر ندارد و برخی ناآگاهان، همین که نام مصحف را شنیده، پنداشته اند مصحف یعنی قرآن، حتی برخی به قم آمده،  در پی دیدن این مصحف - و به زعم خود "قرآنی دیگر" - بوده اند؛ اما وقتی با واقعیت مواجه شده و دریافته اند شیعیان قرآنی جز آنچه نزد دیگر مسلمانان هست، ندارند، از اتهامات بر ضد امامیه شگفت زده شده اند.

    بسیاری از برادران اهل سنت می پندارند شیعه، قرآنی دیگر- جز قرآن موجود - در اختیار دارد! و گمان کرده اند مصحف فاطمه علیهاالسلام همان قرآن است! این پندار حتی در مطبوعات دنیای عرب نمایان شده است؛ برای نمونه روزنامه"آخرخبر"  در سودان در تاریخ ششم رجب 1416 مقاله ای را درج کرده و مدعی شده است، شیعیان قرآنی دیگر به نام مصحف فاطمه دارند!

    کار چنان بالا گرفته که حتی خود شیعیان باور کرده اند که مصحف فاطمه، قرآنی دیگر است، از این رو بر آمده اند تا روایات این کتاب را کم اهمیت جلوه دهند، در سند آن تردید کنند؛ اما با کمال شگفتی می بینیم همچون امام خمینی، نه تنها آن را پوشیده و انکار نمی کنند که بدان افتخار می نمایند "ما مفتخریم که ... صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ما است." (1)

     مقصود ایشان از افتخار و سربلندی به مصحف فاطمه چیست؟ به رغم آن که هیچ کس از محتوای آن آگاه نبوده و فقط از طریق روایات، کلیتی از مطالب آن را می دانند. بنابراین باید اذعان کرد وجود مصحف فاطمه ثابت شده و راهها و اسناد درستی برای اثبات آن وجود دارد؛ اما می بایست به پیرایه ها و شائبه های پیرامون آن پاسخ داد، بویژه که تاکنون اثر مستقلی در این باره چاپ و منتشر نشده، فقط به صورت ضمنی بدان پرداخته اند.

    برخی احادیث که درباره مصحف فاطمه علیهاالسلام آمده، با همین واژه (مصحف) است، از این رو به پندار مزبور دامن می زند؛ از جمله: محمدبن مسلم از امام جعفر صادق علیه السلام روایت می کند؛ " فاطمه مصحفی از خود به جا گذاشت،[اما امام می افزاید:] که قرآن نیست." (2)

    علی بن سعید از امام صادق علیه السلام روایت می کند: "و عندنا والله مصحف فاطمه ما فیه آیة من کتاب الله؛ به خدا سوگند! مصحف فاطمه نزد ماست [و امام می افزاید] و در آن حتی یک آیه از کتاب الله نیست." (3) امام صادق علیه السلام می فرماید: "فیه مثل قرآنکم هذا ثلاث مرات؛ در آن [مصحف] سه برابر این قرآن، مطلب هست." (4)

    برخی گمان کرده اند از آن رو که "مصحف" واژه ای خاص قرآن است، اگر گفته (الجامع للصحف المکتوبة بین الدفتین) (5)  "صحف" جمع صحیفه به معنای ورق و برگ است که بر آن بنویسند. "دفتان"، تتنیه "دفه" به معنای جنب و کنار هر چیز است. "دفتاالمصحف" یعنی جلد رو و پشت کتاب.(6)  بنابراین مصحف، چند برگ دارد، نه یک برگ، ولی گاه کتاب می تواند بیش از یک برگ نداشته باشد، نیز مصحف می بایست میان دو جلد باشد، که برگها(صحف) را در برداشته باشد. (7)

    در نتیجه باید گفت "مصحف" به معنای کتاب مجلد و شامل هر کتابی می شود و اختصاص به قرآن ندارد، گو این که معنای مشهور مصحف، قرآن است. پس از نظر لغوی نمی توان گفت مصحف به معنای قرآن است.

    تردید نیست که واژه مصحف به معنای قرآن بسیار به کار گرفته می شود، اما نمی توان گفت "علم" برای قرآن است، بلکه شهرت مصحف، قرآن است گر چه در سنت به معنای قرآن است مانند روایات زیر: پیامبر فرمود:  هر که قرآن را که مصحف [ یک جا جمع آوری] شده بخواند، دوهزار خوبی، پاداش دارد." (8)

    باز فرمود:  بهره چشمهایتان از عبادت را بدهید. پرسیدند: بهره چشمها از عبادت چیست؟ فرمود: نگاه به مصحف و اندیشه در آن..." (9)

     

    1- صحیفه انقلاب (وصیتنامه سیاس الهی امام خمینی) ص3، چ وزارت فرهنگ و ارشادی اسلامی.

     

    2- بحارالانوار، مجلسی، ج 26، ص 41، ح 73، چاپ دارالکتب الاسلامیه، تهران.

     

    3- همان، ج 27، ص 371، ح 3.

     

    4- اصول کافی، کلینی، ج دوم، ص613 / بحارالانوار، ج 26، ص 39، ح 10.

     

    5- صحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، جوهری، ج 4، ص1383/ تاج العروس، زبیدی، ج 6، ص 161.

     

    6- المصباح المنیر، فیومی ص 197/ الفروق اللغویه، ابوهلال العسکری، ص 241، چ بصیرتی. قم.

     

    7- مناهل العرفان، زرقانی، ج 1، ص394، چ دار احیاء التراث، بیروت، 1412.

     

    8- البرهان فی علوم القرآن، زرکشی، ج 1، ص 546، دارالکتب العلمیه، بیروت 1403.

     

    9- نوادرالاصول، ترمذی، ج 3، ص254، بیروت 1412

     




  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 85/4/2 ::: ساعت 1:32 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

    بنام خدا

     

    سلام دوستان

    دوران حضرت علی(ع)

    حضرت علی(ع) ،که پس از پیامبر اعظم (ص) قریب به سی سال ، امامت شیعیان را بر عهده داشت ، خود گنجینه دانش الهی بود که رسولخدا (ص) درباره اش فرمودند: من شهر علمم وعلی راه ورود به ان شهر است .  ایشان بزرگترین مفسّر قران پس از پیامبر اعظم(ص) بشمار می اید ولقب «صدر المفسّرین» شایسته ایشان است . انحضرت محور ومصدر حدیث بود وهر انچه می گفت وعمل می کرد ، سنّت دین بشمار می امد .

    نقش انحضرت در مورد حدیث از دو منظر قابل بررسی می باشد:

    الف: روایات : کتابت وتدوین:

    از حضرت علی (ع) احادیثی روایت شده اند که حکایت از اهمیّت نوشتن حدیث ومعارف شیعی ودر مواردی ، دستور بر کتابت وچگونگی تدوین انها دارند. مانند: «قیّدوا العلمَ ، قیّدوا العلمَ »"علم ودانش را ظبط وحفظ کنید" ویا « قیّدوا العلمَ بالکتابة» " دانش را با نوشتن حفظ کنید"  اگر اندکی در این احادیث نورانی تأ مّل وتفکّر کنیم ضرورت نوشتن احادیث ظاهر می گردد . واز کلام حضرت امیر (ع) می توان دریافت که ایشان بر نوشتن معارف شیعی تأکید داشته و به خوب وصحیح نوشتن دستور داده اند.

    ب:دست نوشته های حضرت علی (ع):

    انحضرت علاوه بر دستور به نوشتن حدیث –که نمونه  هایی از ان بیان گردید – در عمل نیز بر کتابت تدوین ونشر روایات نبوی همّت وافر داشتندکه به گوشه ای از اینها اشاره می گردد:

    1: کتابی در حدیث : نخستین مجموعه حدیثی که حضرت علی (ع) ان را به املای رسول گرامی اسلام(ص) فراهم اورد به کتاب علی ، صحیفه علی ، جامعه وصحیفة الفرایض معروف است . اگر چه بخشهایی از این مجموعه در زمان پیامبر (ص) تدوین شد، ولی نشر ان در دوره حضرت امیر (ع) اغاز گردید و نزد تمام امامان معصومین بوده ومی باشد.

    امام حسن(ع) از این مجموعه اینگونه یاد می کند: علوم نزد  ماست وما سزاوار ان هستیم وهیچ حادثه ای تا قیامت رخ نمی دهد ، مگر انکه حکم ان نزد ماست که به املای پیامبر (ص) ودست خطّ علی (ع) ثبت گردید .

    در حقیقت کتاب ان بزرگوار به منظور تدوین قانون اسلامی فرام گردید وحضرت رسول (ص) با هدف نشر وانتقال ان از حضرت علی (ع) به امامان پس از وی ، بر ایشان املاء می کرد. وامامان معصوم نیز ضمن دریافت ان ، به وجود ان معترف بودند

    2: کتابی در علوم قران:

    از حضرت علی(ع) اثر گرانقدردیگری در قلمرو مباحث علوم قرانی بجای مانده که به اصحاب خود املاء نموده اند و به کتاب علوم قران ، محکم ومتشابه در قران از حضرت علی(ع) ، ناسخ ومنسوخ از حضرت علی (ع)  و تفسیر نعمانی معروف است . علّا مه بزرگوار اقا بزرگ طهرانی در کتاب اذریعة نیز از ان بعنوان ناسخ القران ومنسوخة و محکمة ومتشابهه یاد کرده است.

    علّامه شرف الدین نیز در این خصوص ، ضمن بیان مصحف امام علی(ع) به مباحث علوم قرانی که همراه این مصحف بوده اشاره کرده و معتقد است: حضرت علی(ع) پس از ارتحال پیامبر اعظم (ص) ، قران را جمع نمود ه است .

    3: نهج البلاغه:

    بخشی ازاثار ومعارف شیعی انحضرت در جایگاه نخستین امام ، که علوم الهی را از پیامبر(ص) دریافت کرده وان را برای امامان پس از خود و همچنین مردم زمان خویش نقل نموده ، به  همّت والای مرحوم سیّد رضی در کتاب گرانقدر نهج البلاغه گرد اوری شده است.

     




  • کلمات کلیدی :

  • ::: یکشنبه 85/3/28 ::: ساعت 2:29 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

    بنام خدا

    سلام دوستان

    مقدّمه:

    اهل بیت عصمت (ع)که از نظر شیعه امامیه از جایگاه بلندی برخوردار بوده واز هرگونه گناه فکری و رفتاری مصون می باشند،نقش مهمّی در چگونگی تاریخ تدوین حدیث شیعه دارند. در نخستین مرحله ، به بررسی و تحلیل دوران امام علی(ع)تا دوران امام سجّاد (ع) می پردازیم که قرن اوّل هجری را شامل می گردد. در قرن اوّل ، 4،  امام معصوم شیعیان (ع)در تدوین حدیث و گسترش معارف شیعی دوران پر رنجی را پشت سر گذاشتند : زیرا از یک سو ، حکومت جز مدّت کوتاهی در اختیارامام علی(ع) نبود و از سوی دیگر ، حاکمان وقت ،،بخصوص حاکمان قبل از حضرت علی (ع) نه تنها به تدوین حدیث معتقد نبودند، بلکه در مواردی به شدّت با نشر،نقل وکتابت ان هم مخالفت می کردند. بدین ترتیب ، امام علی(ع)کمتر توانست فرصت های خود را برای نشر  وتدوین حدیث صرف کند  ، زیرا انحضرت در حکومت خود ، با چندین نبرد وقتگیر روبرو گشت  وامام حسین  وامام حسن (ع)نیز با وجود مخالفتهای جدیّحکومت، با ایشان ، درگیر مبارزات سیاسی بودند، گرچه دوران امام سجّاد (ع)فرصتهای بیشتری برای تدوین ونشر حدیث فرام شد وچهره علمی وفقهی امام سجّاد (ع) بیشتر نما یان گشت 




  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 85/3/26 ::: ساعت 2:6 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا
    <   <<   11   12   13   14   15