کاووش در مفاهیم باب اول ایقان، پژوهشگران در حوزهی بهائیت را با مکتبی علم ستیز که در بزرگترین و قدیمیترین کتابش مردم را به دوری گزیدن از علما و دانشمندان فرا میخواند روبرو می کند . آیینی که میگوید برای وصول به مدارج ایقان و عروج به معارج ایمان باید از علم و عقل و کتب و صحف علما چشم بپوشید و به همه چیز و همه کس پشت پا بزنید تا به عیون حکمت و علم سلطان احدیت واصل و نائل شوید که اگر گوش به حرف عالمی از علما بدهید و یا به کتابی از کتب آنها رجوع کنید از زلال وصال ذوالجلال محروم و مقطوع خواهید شد (فلتقدسن انفسکم یا اهل الارض...) و این سخن را از سید باب آموخته آن جا که میگوید: "فلتنقطعن عن کل علمکم و عملکم ولتستمسکن بمن یظهره الله..."
عبارت فوق مستند به اعظم و اقدم کتب بهائیت است که یک بهائی به هیچ وجه نمیتواند با آن بستیزد و آن چنان هم صریح و روشن است که قابل توجیه و تاویل نیست(و البته مجاز به تأویل وتفسیر هم نیستند زیرا تاویل و تفسیر متون رهبران در بهائیت مجاز نیست)
بهائی ها از طرفی ادعا دارند مسلمانند وحتی از ما مسلمانان نیز داغتر؛از طرفی نیز قرآنی را که محور تمامی مسلمین می باشد را به دلخواه خودشان تفسیر کرده و حتی با صراحت بیان می کنند که برخی آیات قران را قبول ندارند.
حال یک سوال مهم ولی بی جواب:
چرا بهائیان احکام جسمانی قرآن را قبول ندارند ؟
خودشان می گویند که قرآن را قبول دارند . اگر قران را قبول دارند ، پس باید این آیه را نیز قبول داشته باشند:
إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ باللّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَیقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلاً (النساء/150)
أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (البقرة/85)
چرا طبق قرآن وضو نمی گیرید؟
چرا طبق قرآن قائل به روزه نیستید ؟
در پاسخ که می فرمایند احکام جسمانی در کتاب مستطاب اقدسامده و لذا احکام قرآن نسخ شده ،می گوییم: اگر کتاب اقدس لازم الاجرا باشد ، لازم است که وحی و معجزه باشد. بنا بر این نباید در آن اشتباه وجود داشته باشد. پس چرا در این کتاب و کتاب ایقان اشکالات حتی ادبیاتی و دستوری وجود دارد ؟
امیدوارم پاسخی منطقی داشته باشند برای این پرسش.پاسخی که خودشان هم از آن خنده شان نگیرد...
دولت های بیگانه برای پیشبرد سیاست های استعماری در کشورها، دست به اختلافات دینی می زنند، اما در کشور ایران که پیرو مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) هستند و روحانیت آگاه، همیشه مردم را از انحراف باز می دارند، زمینة پیدایش یک دین جدید غیر ممکن است، چرا که دین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین، و پیامبر اسلام (ص)آخرین رسول از طرف خداوند تبارک و تعالی برای مردم جهان مبعوث شده است.(1) لذا دشمنان به این نتیجه رسیدند که باید رشتة ارتباط و وحدت مسلمین و بالاخص مرکز ثقل وحدت شیعیان ایرانی یعنی دین، تضعیف شود، تا مردم متحد را از هم جدا کرده، و درصورت نیاز بتوانند آنها را به جان هم انداخته و بر آنها تسلط پیدا کنند. بهترین کار برای پیشبرد اهداف شوم استعماری و ایجاد انگیزه در ملت ایران برای به میدان آمدن، مسئلة مهدویت بود. برای همین سید علی محمد باب شیرازی با تحریک بیگانگان ادعای نیابت و باب امام زمان (عج)را کرد.(2) وقتی هم دید که برخی از مردم ناآگاه، بدون تحقیق و دلیل منطقی ادعای او را پذیرفتند، مدعی شد که آنچه مردم انتظار ظهورش را می کشیدند من هستم، من همان مهدی و امام زمانم و آمدم جامعه را از فساد پاک سازم و بر همة مردم و علما واجب است که از من اطاعت کنند.(3)
سپس ادعای نبوت کرده و به خیال خود قرآن کریم را نسخ نمود و کتاب بیان را به جای آن معرفی کرد.(4) زیرا می دانست با وجود قرآن کریم کسی به او ایمان نخواهد آورد و اگر عده ای ناآگاهانه به او گرویده اند، روزی با مطالعة دلائل عقلی و منطقی قرآن، بر بطلان باب و بهائیت یقین خواهند کرد و برای همین دستور داد تمامی کتابها غیر از کتب خودشان، سوزانده شود، البته بعد از او میرزا حسینعلی گفت: کتاب هایی را که برای زندگی مورد نیاز است بخوانید و این لطفی از جانب خداوند (خودش) بر بندگان است.(5) و خود را به بها ملقب کرد و همانند باب خود را مهدی، سپس پیامبر و در آخر هم خدا خواند و پیروانش از این به بعد بهائیت معروف گشتند.(6) بنابراین یکی از کارهای استعمار، در راستای تضعیف اسلام حمایت آنان از بهائیت می باشد و با مطرح کردن نسخ اسلام و قرآن، خواستند آثار ظاهر اسلام را از بین ببرند و با توجه به اهمیتی که حج دارد و سالانه میلیونها مسلمان در آن جمع می شوند و آثار وحی و نبوت را می بینند و از آنجا به زیارت مرقد منور رسول الله(ص)و ائمة اطهار(ع)مشرف می شوند و چونکه همه این مراسم یک نوع همایش جهانی اسلام و اتحاد مسلمین در برابر استعمار و مذاهب مزخرف، خصوصاً بهائیت می باشد، رهبران بهائیت با پیروی از دشمنان سرسخت اسلام، در صدد این شده اند که باید این محوریت از بین برود و مکه، مدینه، قبور ائمه اطهار (ع)و تمامی مزار علمای اسلام ویران گردند، تا دیگر کسی آثار اسلام را نبیند، چون به اصل کتاب های آنها دسترسی نداریم این اعتقادات و احکام آنها را از کتابی نقل می کنیم که مولفش با رهبران بهائیت ملاقات ها داشته و کتاب بیان باب و اقدس و برخی از الواح حسینعلی بهاء را داشته است.(7) ادامه مطلب...
استعمارگران با تجربه ای که از جنبش های مسلمان بخصوص مردم ایران به عنوان سمبل شیعه، بدست آورده اند مصمم شدند تا پایه های اعتقادی مردم را موردهدف قرار دهند. بهمین خاطر مکتبی جدیدی را در ایران آنروز ایجاد کردندبه بهائیت مشهور شد. این فرقه درکنار حکومت های استکباری و در مقابل فرهنگ اصیل اسلامی قرار گرفت،از طرفی صهیونیزم نیز یک اندیشه کاملاً استعماری است، برای همین دولتهای غیراسلامی در فکر یافتن دست هایی در میان مسلمانان بودند که بتوانند سرزمین های وسیع اسلامی را مورد حمله و غارت قرار داده و در نهایت تحت سلطه خود درآورند، از این رو به یهودیان وعده تشکیل حکومت مقتدر در فلسطین داده می شد و باید دید وجه مشترک این دو فرقه (بهائیت و صهیونیسم) در چیست تا پاسخ سؤال روشن گردد که چرا مرکز بهائیت در اسرائیل قرار گرفته است؟
1. ارتباط بهائیت و صهیونیسم:
از اول پیدایش، فرقه بهائیت با یهود ارتباط تنگاتنگی داشت به طوری که روش بهائیت این بود که یهودیان را به جمع شدن در فلسطین و بر پایی دولت اسرائیل تشویق و بشارت دهند، چنانچه در کتاب اقدس بهاء الله آمده:
آن روز (با تشکیل حکومت اسرائیل) روزی است که کلیم (حضرت موسی) رستگار شد و عبدالبها هم می گوید: در کتاب های عهد عتیق آمده است که یهود در سرزمین مقدس جمع می شود و این بشارت الهی در زمان بهاء الله تحقق یافت و خطاب به یهودیان می گفت: ای دوستان خدا و فرزندان ملائکه های خدا، همانا آسمان جدید و زمین مقدس مهیا شده برای حکومت مقتدر صهیونیزم! و بهاء الله در این سرزمین بشارت های الهی را دید و خداوند به وعده اش عمل کرده است! در همین ارتباط شوقی افندی می گوید: عبدالبهاء نوشته است که فلسطین باید وطن قوم یهود باشد و همسرش«روحیه»، می گوید: رشد بهائیت امکان پذیر نیست مگر اینکه با اسرائیل ارتباط داشته باشد!!(1)
جولد تسیهر مستشرق یهودی هم می نویسد: به یهودیان چنین وانمود می شود که هر آیه و نشانه ای که در عهد قدیم وجود دارد خداوند آن را به بهاء الله ظاهر کرده است. و عباس افندی هم بعد از مرگ پدرش، از تورات و انجیل برای آمدن خودشان بهره ها جست و آنچه را در سفر اشعیا وعده داده می شود (که مراد آمدن حضرت عیسی است( به بهاء الله تفسیر کرد و نویسنده دیگری به نام محمد افندی می نویسد: حضرت عبدالبها برای وحدت دین آسیا بین مسلمانان، مسیحیان و یهود آمده است تا همه را بر اصول حضرت موسی جمع کند.(2)
وقتی هم تمام دولت های اسلامی با رژیم اسرائیل مخالفت کردند، شوقی افندی علاوه بر نوشته هایش که حاکی از موافقت او با تاسیس دولت اسرائیل بود، با رئیس جمهور اسرائیل ملاقات کرد و مراتب وفاداری خویش را اعلام کرد و در پیامی به بهائیان به مناسبت عید نوروز اعلام نمود؛ مصداق وعده الهی به فرزندان ابراهیم خلیل و موسی کلیم، دولت اسرائیل در ارض اقدس مستقر شده است!! ادامه مطلب...