99 عاشورا - شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس حکمت، همراهی با حقّ است و فرمان بردن از حقدار . [امام علی علیه السلام]

بنام خدا

مهم‏ترین هدفى که حکومت اسلامى مورد توجه قرار مى‏دهد، مبتنى بر دو مورد زیر است:

الف. هدایت انسان‌ها به سمت و سوى خلیفة‏ الله شدن و آماده کردن مقدمات سیر و سلوک آنان. این یکى از مهم‏ترین اهداف دین اسلام و حکومت اسلامى است.

ب. ایجاد مدینه فاضله و محیط مناسب که فرد بر اساس آن بتواند به هدف اصلى خود که مقام خلیفة اللهى است نایل آید. براى ایجاد چنین جامعه‏اى توجه به منافع و مصالح عمومى و اقامه عدل و داد، ضرورى است. بنابراین، رهبر جامعه اسلامى باید در هدفگذارى خود به مصالح عمومى و عدالت اجتماعى توجه داشته باشد و با ایجاد محیط مناسب، افراد را به کمال واقعى خود برساند.

ضرورت برپایى عدل و قسط در جامعه به عنوان یکى از اهداف مهم رهبرى اسلامى در آیات قرآنى و روایات معصومین(ع) مورد تاکید قرار گرفته است که به نمونه‏هایى از آن اشاره مى‏کنیم:

«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط (1)؛ همانا فرستادگانمان را با دلایل روشن فرستادیم و همراه ایشان کتاب و میزان را قرار دادیم تا مردم به عدالت قیام کنند.»

حضرت على ( ع) در بخشى از نامه خود به مالک اشتر مى‏فرماید:«و کارى که باید پیش از هر کارى دوست داشته باشى میانه روى در حق است و همگانى کردن آن در برابرى و عدل. و کامل‏ترین آن در به دست آوردن رضایت رعیت است. همانا خشنودى عموم مردم به رضایت ‏خواص مى‏انجامد (و نسبت ‏به عموم اجحاف نمى‏شود) و ناخشنودى خواص با خشنودى عموم مردم بخشودنى است و نادیده گرفته مى‏شود.» (2)

در نهضت عاشورا نیز این امر مد نظر است، به طورى که ‏یکى از اهداف مهم قیام عاشورا اصلاح جامعه و برپا داشتن عدل و داد ذکر مى‏شود. امام حسین(ع)پیش از مرگ معاویه و آغاز قیام خویش، در اجتماع بزرگى از مردم کوفه خطبه‏اى ایراد مى‏کند که در بخشى از آن به امر به معروف و نهى از منکر و لزوم اجراى آن اشاره مى‏کند و مى‏فرماید:

«خداوند ابتدا امر به معروف و نهى از منکر را واجب گردانید؛ زیرا مى‏دانست اگر این واجب انجام و برپا گردد تمامى واجبات آسان و مشکل برپا خواهد شد. چه آن که امر به معروف و نهى از منکر دعوت به اسلام مى‏کند، علاوه بر این رد مظالم و مخالفت ‏با ظلم و تقسیم خمس و غنایم و گرفتن زکات از اهل آن و پرداختن به مستحقین را به دنبال خواهد داشت.» (3)

در این کلام به ثمرات امر به معروف و نهى از منکر که در یک کلام به معناى ایجاد قسط و عدل در جامعه و حفظ مصالح عمومى است اشاره شد، ضمن این که امور معنوى که موجب صلاح جامعه نیز هست مورد تاکید قرار گرفته است.

امام عزیزمان (ره) پیرامون اهداف قیام امام حسین (ع)مى‏فرماید:

«تمام انبیا براى اصلاح جامعه آمده‏اند. و همه آنها این مساله را داشتند که خود فداى جامعه شود. فرد هر چه بزرگ باشد بالاترین فرد که ارزشش بیش از هر چیز است در دنیا، وقتى که با مصالح جامعه معارضه کرد، این فرد باید فدا بشود. سیدالشهدا روى همین میزان آمد، رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرده که فرد باید فداى جامعه بشود: جامعه باید اصلاح شود «لیقوم الناس بالقسط‏» باید عدالت در بین مردم و در بین جامعه تحقق پیدا کند. (4)ادامه مطلب...



::: چهارشنبه 88/11/21 ::: ساعت 9:50 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

از دیدگاه امام حسین (ع)کسی شایسته امامت مسلمین است که از نظر علم تقوا و اصل و نسب برتر باشد. در سفری که معاویه به مدینه داشت، دستور داد همه در مسجد حاضر شوند. عدّه‌ای هم که هنوز به نفع یزید بیعت نکرده بودند، کنار منبر نشسته بودند. معاویه شروع کرد به بر شمردن فضایل! یزید و در پایان گفت همه جا همه بیعت کرده‌اند. تنها مدینه مانده است... امام حسین برخاست و فرمود: کسی را وانهاده‌ای که از نظر پدر و مادر و صفاتِ شخصی از یزید بهتر است! معاویه گفت: گویا خودت را می‌گویی؟! حضرت فرمود: آری!(1)

در نقل دیگری آمده است که فرمود: به خدا قسم من به خلافت شایسته‌ترم، پدرم بهتر از پدر اوست، جدّم برتر از جدّ اوست، مادرم بهتر از مادر اوست و خودم بهتر از اویم.(2)

گردن نهادن به حکم پیشوا ـ هر که می‌خواهد باشد ـ در منطق عاشورا و دین، درست نیست. هر زمامدار و امامی شایسته پیروی نیست. در فرهنگ قرآنی، «امام نار» و «امام نور» مطرح است(3) پیشوایان ستمگر و باطل، «ائمة نار»ند که هم خودشان دوزخی‌اند، و هم مردم را جهنّمی می‌سازند و «ائمة نور»، پیشوایان الهی، روشنان و روشنگران‌اند و پیروی از آنان نیز، گام زدن در مسیر هدایت است. عاشورائیان با این فرهنگ، بخوبی آشنا بودند. وقتی امام حسین (ع)در سرزمین نینوا فرود آمد، قاصدی از سوی ابن زیاد آمد و نامه‌ای آورد. یکی از همراهان امام که او را شناخت نفرینش کرد و گفت چیست که آورده‌ای؟ پاسخ داد: اطاعت از امامم کرده و به بیعت خود وفا کرده‌ام. همراه امام گفت: پیشوای تو از همان «ائمه نار» است که به آتش فرا می‌خوانند و چه بد امامی است.(4)

پیام عاشورا این است که در جامعة اسلامی، حاکمیت و ولایت، حق شایسته‌ترین افراد است که تعهّد ایمانی بالایی داشته باشند برای اجرای قرآن و فرمان خدا و هدایت جامعه به سوی اسلام ناب بکوشند و شیوة حکومتی‌شان بر مبنای عدل و قسط و محترم شمردن مال و جان و نوامیس مسلمانان باشد. جز به این صورت، حقّ این منصب الهی و حقوق مردم ادا نخواهد شد و با زمامداری ناصالحان، جامعه رو به سقوط و تباهی و دین خدا رو به نابودی خواهد رفت. امام هرگز تن به چنین حکومتی نمی‌دهد. آن حضرت، ضمن برشمردن رسوایی‌های یزید، و ردّ صلاحیّت او برای خلافت، نسبت به بیعت با او فرمود:

«... لا وَ اللهِ إلا یکونُ ذلِکَ اَبَداً».(5) نه به خدا قسم، ‌این هرگز شدنی نیست.

در راستای همین هدایت و نجات‌بخشی که از شؤون امامت بحق است، سیدالشهدا به مبارزه‌ای دست می‌زند که به شهادت ختم می‌شود و همین، زمینة جهل‌زدایی و بیدارگری مردم می‌شود، در زیارت امام حسین (ع)می‌خوانیم:

 «فَاَعَذَر فِی الدَّعوةِ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک لِیَسُتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الضَّلالَةِ وَ الْجَهالَةِ وَ العَمی وَ الّشکِّ وَ الْأرتیابِ اِلی بابِ الْهدای وَ الرَّشادِ.»(6)

 (خدایا...) او در دعوت خویش، راه عذر را بر مخالفان بست، در راه تو خون خویش را نثار کرد، تا بندگانت را از گمراهی و جهالت و کوری و دودلی و شک بیرون آورد و نجات بخشد و به هدایت و رشادت رهنمون گردد.

عمل امام، نشان‌دهنده بینش صحیح اسلام نسبت به رهبری و خلافت است. امام حسین (ع)، حتی اگر هیچ یار و دعوت‌کننده‌ای و بیعت‌کننده‌ای هم نداشت، باز با حکومت یزید کنار نمی‌آمد، چرا که مشروعیّت نداشت. خود وی تصریح فرمود:

«وَ اللهِ لَو لَم یکُنْ فِی الدُّنْیا مَلْجَأٌ و لا مأوی لَما بایَعْتُ یزیدَ بنَ معاویَةِ»(7)

به خدا قسم اگر در دنیا هیچ پناهگاه و مأوایی نباشد، باز هم با یزید بیعت نخواهم کرد.ادامه مطلب...



::: دوشنبه 88/10/21 ::: ساعت 10:36 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا

صلاحیت خود و نفی صلاحیت دیگران

رهبر نهضت عاشورا، در جاهای مختلف، با بیان جایگاه والای اهل‌بیت پیامبر و برشمردن فضایل شخصی خود و برخورداری‌اش از ملاک‌های امامت، همچنین با ذکر نقاط ضعف و اشکال‌های اساسی و غیر قابل اغماض در امویان بویژه یزید بن معاویه، ذهنیّت جامعة اسلامی را به سمت و سوی «امام صالح» سوق می‌دهد. نمونه‌های این هشدار و تبیین فراوان است که به تعدادی از آنها اشاره می‌شود:

امام حسین (ع)در مسیر راه کوفه، پس از برخورد با سپاه حرّ، در خطابه‌ای که پس از برگزاری نماز جماعت، خطاب به آنان ایراد نمود،‌ فرمود:

«ای مردم! اگر تقوای خدا پیشه کنید و حق را برای صاحبانش بشناسید، خدا از شما بیشتر راضی خواهد بود. ما دودمان پیامبریم و به عهده داری این امر (حکومت) و ولایت بر شما، از دیگرانی که بناحق مدّعی آنند و در میان شما به ستم و تجاوز حکومت می‌کنند، سزوارتریم».(1)

در نامه‌ای که پس از برخورد با سپاه حرّ به بزرگان کوفه می‌نویسد، پس از بر شمردنِ این‌که این جماعت (زمامداران اموی) پیرو شیطانند و حدود الهی را تعطیل کرده و فساد را آشکار ساخته و حلال را حرام و حرام الهی را حلال کرده و بیت‌المال را برای خود برداشته‌اند، می‌فرماید: «وَ اَنّی اَحَقُّ بِهذَا الاَمْرِ لِقرابَتی مِنْ رَسُول‌ِ الله...»(2) و خود را به خاطر نزدیک‌تر بودنش به پیامبر، برای حکومت بر مسلمین شایسته‌تر می‌بیند.

وقتی که آن حضرت در مدینه بود، خبر مرگ معاویه رسید و ولید به دستور یزید، می‌خواست از آن حضرت بیعت بگیرد، حضرت فرمود: ای امیر! ما خاندان نبوت و معدن رسالت و محلّ رفت و آمد فرشتگان و نزول رحمتیم، خداوند به ما آغاز کرده و به ما ختم نموده است. ولی یزید، مردی تبهکار و شرابخوار و آدمکش است و فسق علنی می‌کند، کسی مانند من با کسی همچو او بیعت نمی‌کند، ولی ما و شما صبح کنیم و منتظر باشیم و نگاه کنیم که کدامیک از ما به بیعت و خلافت سزاوارتریم؟! «نَنتظر و تَنْتَظِرُون اَیُّنا بِالْخِلافةِ وَ الْبَیْعةَ».(3)

این دیدگاه را امام حسین (ع)، از سالها قبل نسبت به یزید داشته است. معاویه در ایّام حیات خود وقتی برای ولایت عهدی یزید، تلاش می‌کرد و می‌کوشید تا نظر موافق بزرگان و شخصیت‌ها را جلب کند، در مدینه دیداری با ابن عباس و امام حسین (ع)داشت و می‌خواست از آنان بیعت بگیرد. امام حسین (ع)از گستاخی او انتقاد کرد و فرمود:

این‌که به کمال رسیدن و سیاست و تدبیر یزید را نسبت به امت پیامبر یادی کنی می‌خواهی مردم را به توهّم اندازی، گویا چهره‌ای پنهان و ناشناخته را توصیف می‌کنی یا اطلاع خاصی داری! یزید، خودش گواه رأی اوست، او برای همان کارهایی که مشغول است مثل بازی با سگ‌ها، کبوتربازی، نوازندگی و عیاشی، بهتر است، بیش از این بار ستم بر دوش مکش.(4)

در نامه‌ای خطاب به معاویه دربارة همین موضوع و خلاف‌کاری‌های او می‌نویسد:

«بدان که خداوند، هرگز فراموش نمی‌کند که تو تنها به گمان، انسان‌ها را می‌کشی و به تهمت، دستگیر می‌کنی و نوجوان شرابخوار و سگبازی را به امامت مردم می‌گماری، با این کار، خودت و دینت را هلاک و تباه می‌سازی و مردم را ضایع می‌کنی.(5)

در همین نامه می‌نویسد:

ای معاویه! برایم نوشته‌ای که مردم را به فتنه نیندازم، من فتنه‌ای بالاتر از زمامداری تو بر مردم نمی‌شناسم و اگر اهل مبارزه باشم، جهاد با تو را برترین کار می‌دانم و اگر با تو نجنگیده‌ام از خدا آمرزش می‌خواهم.

این دیدگاه امام را در مورد خلافت و زمامداری ناصالحان بیان می‌کند. در نقل دیگری آمده است که امام به معاویه نامه نوشت و از اموری انتقاد کرد از جمله‌ این‌که:

جوانی را به ولایت امر مردم تعیین کرده‌ای که شراب می‌خورد و با سگ بازی می‌کند، به امانت خود خیانت کرده و مردم را تباه ساخته‌ای، چگونه یک شرابخوار را به تولیت امور امّت محمد (ص)می‌گماری، در حالی که شرابخوار، امین بر یک درهم نیست، چگونه نسبت به امّت امین باشد...؟!(6 )ادامه مطلب...


  • کلمات کلیدی : عاشورا، حرّ، امام حسین (ع)، شراب

  • ::: سه شنبه 88/10/15 ::: ساعت 7:57 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

    بنام خدا

     1:عاشورا غنیمت نیست         قیمت است

    قیمت آب و آبرو          در پریشانی پرنده و سنگباران سایه ها
    2:عاشورا ابتدای عشق است   در پایانه تشنگی      با بادبانی برافراشته از خون
    3:عاشورا بینوائی نیست         جهانی نی است و نوا          جهانی پر از پرنده و میله های سوخته
    4:عاشورا برگ نیست    جنگلی است بر پلکهای بهار
    با سپیداری سرخ        ایستاده بر نقش پاییزیان
    5:عاشورا غریب نیست   در سایه شعله ها
    شمشیر افتاده ای است         ایستاده در انتهای زمان         با لبخندی آشنا
    6:عاشورا میدان و مرگ نیست    مرد است
    و مرد، میدان است   میدان سرنوشت       بی سرگذشت          در بی قراری زنجیر و دل
    7:عاشورا تماشا نیست   طاقت است          و قیامت غیرت       بر قامت زمین
    8:عاشورا چشم نیست  اشک است در رقص آبی آزادگان         بی حضور باران سرخ تشنگان
    9:عاشورا شور گل است          شکفته روی شمشیرها و شانه ها       
    10:عاشورا نام نیست      نشان است
    عاشورا شناسنامه من است      با نام تو که در خروش خون تو شمشیر می شود قربان نام تو





    ::: چهارشنبه 87/10/18 ::: ساعت 9:15 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

    بنام خدا    

    نهضت امام حسین(ع)از نادرترین رخدادهایى است که تفکر انسانهارا به خود معطوف داشته است و در تاریخ اسلام ارزش والایى دارد. شهادت حسین بن على(ع)حیات تازه‏اى به اسلام بخشیده، خونها رابه جوشش آورد و تنها را از رخوت خارج ساخت. امام حسین(ع)باحرکت قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده و احساس ذلت وزبونى و اسارت را که از اواخر حکومت عثمان بر روح جامعه‏اسلامى حکمفرما شده بود، تضعیف کرد.
    آنچه امت اسلامى از زمان وقوع این حادثه عظیم تا امروز بر آن‏متفق است، این است که انقلاب کربلا هیبت و ابهت اسلام را که به‏علت‏حاکمیت فرمانروایان ضعیف النفس و تحقیر ارزشها و مقدسات‏دینى رو به افول گذارده بود، احیا کرد. حرکت امام حسین(ع)،حرکتى است مستمر براى همه نسلها و همه عصرها است.
    این انقلاب تنها انقلابى است که اگر کلیه صحنه‏هایش چنان که‏بوده، تصویر شود، هیچ کس نمى‏تواند از بروز احساسها و عواطف‏فطرى‏اش جلوگیرى کند; زیرا این فاجعه به قول شافعى دنیا رالرزانده و نزدیک است قله کوهها را آب کند.ادامه مطلب...



    ::: دوشنبه 87/10/16 ::: ساعت 12:51 صبح ::: ردپای دوستان: ردپا

    بنام خدا


    این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست      این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
    هر کجا می گذرم عکس رخش جلوه گر است         هر کجا می نگرم جلوه مستانه اوست

     

    حادثه کربلا یک حماسه بود،با چهره نمایی شخصیت های گوناگون ،در یک آموزن سخت الهی.

    حسین بن علی (ع) حرکتی را برای سامان بخشی امّت اسلام و راه بری ایشان به سوی «نیکی ها»آغاز کرد.این تلاش نه از سر «رقابت در قدرت»یا «میل به افزودن کالای دنیا»،بلکه به هدف «برافراشتن پرچم دین خدا»،«اصلاح در جامعه»وفراهم آوری «امنیّت برای ستمدیده »بود تا همگان به فرایض و سنّت ها عمل کنند. این حرکت ،آزمایشی برای همگان بود:عامّ خاصّ،کوچک و بزرگ،زن ومرد،عرب وعجم، نخبه سیاسی و شهروند عادّی در این عرصه ،مخاطب رهنمود سیّد شهیدان  ودعوت او بودند .ادامه مطلب...



    ::: شنبه 87/10/14 ::: ساعت 8:12 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا


    زیارت وارث یکى از زیارت‌هاى سیدالشهدا(ع)است که آن حضرت را به عنوان وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسى، عیسى، محمد، على، فاطمه زهرا،وخدیجه کبرى خطاب مى‏کند. زیارت وارث از امام صادق ‏علیه السلام روایت ‏شده (1) و همراه آداب خاصى است و فضیلت بسیار دارد.
    زیارت وارث به زائر مى‏آموزد که اسلام امامت ورسالت تاریخى ادیان توحیدى را بر دوش دارد و به همین دلیل، خاتم الادیان و پیامبرش خاتم الانبیاء است و در اینجاست که‏ معناى  امامت را مى‏یابد. زائر در این زیارت، رسالت همه پیامبران بزرگ تاریخ را بر دوش ‏امام حسین ‏علیه السلام مى‏یابد و چنین مى‏فهمد که گویى عاشورا نقطه اوج نبرد همه توحید تاریخى با همه شرک تاریخى است‏.
    1: مفاتیح الجنان، ص 427 به نقل از مصباح المتهجد، شیخ طوسى





    ::: جمعه 87/10/13 ::: ساعت 1:33 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا
       1   2      >