بنام خدا
1:عاشورا غنیمت نیست قیمت است
قیمت آب و آبرو در پریشانی پرنده و سنگباران سایه ها
2:عاشورا ابتدای عشق است در پایانه تشنگی با بادبانی برافراشته از خون
3:عاشورا بینوائی نیست جهانی نی است و نوا جهانی پر از پرنده و میله های سوخته
4:عاشورا برگ نیست جنگلی است بر پلکهای بهار
با سپیداری سرخ ایستاده بر نقش پاییزیان
5:عاشورا غریب نیست در سایه شعله ها
شمشیر افتاده ای است ایستاده در انتهای زمان با لبخندی آشنا
6:عاشورا میدان و مرگ نیست مرد است
و مرد، میدان است میدان سرنوشت بی سرگذشت در بی قراری زنجیر و دل
7:عاشورا تماشا نیست طاقت است و قیامت غیرت بر قامت زمین
8:عاشورا چشم نیست اشک است در رقص آبی آزادگان بی حضور باران سرخ تشنگان
9:عاشورا شور گل است شکفته روی شمشیرها و شانه ها
10:عاشورا نام نیست نشان است
عاشورا شناسنامه من است با نام تو که در خروش خون تو شمشیر می شود قربان نام تو