بنام خدا
سلام دوستان
آثار مرحوم علی دوانی از دیدگاه اندیشمندان بزرگ دینی
1. تقدیرنامه هبهالدین حسینی شهرستانی از مرحوم علی دوانی
پس از آن که مرحوم علی دوانی کتاب «وحید بهبهانی» را نگاشت، دانشمند فرهیخته علامه شهیر مرحوم آیتالله سید هبهالدین شهرستانی، مؤلف کتاب گرانقدر اسلام و هیئت و نزدیک به پنجاه کتاب دیگر، درباره آن و نویسندهاش چنین نوشت: «بسی مسرور و خوشوقتم از اطلاع بر این کتاب کریم موسوم به (وحید بهبهانی) که از هر حیث دارای علو مرتبت و اهمیت است. چه از جهت موضوع تاریخی و شخص شخیص مرحوم آقای وحید بهبهانی و فرید بلا ثانی و چه از جهت سعه باع و کثرت اطلاع و احاطه مؤلف بزرگوار آن، دانشمند محترم جناب آقای علی دوانی و حلاوت تلاوت عبارتهای خجسته و معانی برجسته آن که بسی شایسته تمجید میباشد...». (وحید بهبهانی، علی دوانی، ص 17، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1362).
2. شیخ آقا بزرگ تهرانی و تجلیل از مرحوم علی دوانی:
«پس از آن که استاد دوانی کتاب شرح زندگانی استاد کل وحید بهبهانی را نزد شیخ آقا بزرگ فرستادند، ایشان در پاسخ چنین نگاشتند: چندی قبل که شرح احوال محقق دوانی را ارسال داشتید، تشکر از وصول آن نمودم تا آن که نسخه شریفه ترجمه وحید بهبهانی را ارسال داشتید نیز حقیر زیادتی مسرت خود را عرضه داشتم نمیدانم چه شده که نرسیده است!
چگونه فرض میشود که من این خدمت بزرگ سر کار را به بزرگترین افراد علمای اسلام تقدیر نکرده باشم؟ البته ملاحظه کردهاید حقیر در ترجمهاین شخص بزرگ در مجله کرام البرره، تنها نزدیک به سه صفحه نوشتهام. این کجا و این مجلد کتاب نفیس بزرگ حاوی قریب پانصد صفحه که سرکار مرقوم داشتهاید، کجا!؟ پس من با این قصر باع چگونه تقریظ کنم این کتاب جلیل را؟ هر چه بنویسم ادای حق او نمیشود و چون کتاب به زبان شیوای فارسی است هر کسی به خواندن فارسی آشنایی داشته باشد، فواید و مزایای آن را درک میکند» (همان، ص 19).
ج: مرحوم علی دوانی، تاریخ شفاهی مبارزات روحانیون و حوزههای علمیه در دوره معاصر
1. کتاب نقد عمر به درخواست مرکز اسناد انقلاب اسلامی برای درج در خاطرات استاد:
روحالله حسینیان، رئیس مرکز اسناد انقلاب در نامهای از مرحوم دوانی به عنوان شخصیتی آگاه از حوادث انقلاب اسلامی دانسته و برای جمعآوری خاطرات وی به عنوان یکی از منابع در این زمینه چنین درخواست میکند:
«هو العزیز
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
حضرت حجتالاسلام و المسلمین دانشمند معظم جناب آقای دوانی ـ دامت افاضاته
یکی از لوازم تاریخنگاری، یافتن منابع و اسناد موثق است که تدوین تاریخ انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و یکی از منابع، روایاتی است که از شاهدان عینی روایت میشود، به ویژه افرادی که خود درگیر حوادث و احیانا از مسائل آشکار و نهان آن اطلاع دارند. با توجه به این موضوع، مرکز اسناد انقلاب اسلامی در نظر دارد خاطرات جنابعالی را به عنوان یکی از منابع، تنظیم و منتشر سازد؛ بنابراین، به هر طریقی که مصلحت میدانید ما را راهنمایی فرمایید تا روایتی متقن و مستند برای تاریخ انقلاب اسلامی تهیه شود...» (برگرفته از کتاب نقد عمر، علی دوانی، ص 16، انتشارات رهنمون، 1382).
3. تمجید علیرضا ذکاوتی از مرحوم دوانی:
نویسنده ژرفنگر معاصر، آقای علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، پس از مطالعه کتاب «خاطرات من از استاد شهید مطهری» درباره نویسنده آن چنین مینویسد: «در مورد خاطرات من از استاد شهید مطهری نکتهای به نظرم آمد که به عرض برسانم. حضرت عالی امروز از مصادیق کریمه شهدای علی الناس هستید. فی الواقع شرایطی که برای جناب عالی حاصل شده، حوزههای نجف و قم و شهرستانها و تهران را به خوبی شناختهاید با بزرگانی تراز اول محشور بودهاید و سیر مراحل علمی و عملی فرمودهاید، لذا بهترین کسی که میتواند تاریخ معاصر ایران (جنبشها، حوزه و جریانات فکری) را بنویسد، شما هستید. البته در کتاب نهضت روحانیون ایران، این مهم تا حدودی انجام پذیرفته است، لیکن مطلب وسیعتر از اینهاست و احاطه و اشراف جناب عالی به جریانات نیم قرن اخیر، این انتظار را به وجود میآورد که یک سند معتبر در بررسی اندیشه مذهبی در ایران معاصر به یادگار بگذارید، زیرا «الشاهد یری ما لا یری» چه خوب است اگر صلاح و مقتضی بدانید، پیش از آن که غریبه یا نااهل تاریخچه اندیشههای مذهبی در ایران نیم قرن اخیر را بنویسد.
جنابعالی به عنوان یک محقق دانشور، متعهد، دلسوز و آگاه با آن قلم شیوا و بیپیرایه، این وظیفه تاریخی را به انجام برسانید...» (همانجا، ص 17).
4. شهید مطهری و مرحوم علی دوانی:
به نظر میرسد استاد دوانی از سالهای 1328 هجری شمسی با آرا و اندیشههای شهید مطهری در قم آشنا بوده و از همان زمان با آن شهید بزرگوار مراوده داشته است، به طوری که در کتاب «خاطرات من از استاد شهید مطهری» به موارد بسیاری از آن اشاره میکند.
از جمله استاد از مرحوم دوانی تقاضا میکند که بار دیگر به قم بازگشته و به همراه وی به یک نوع تحول و تغییراتی در روش تدریس و ساختن طلاب مجهز به علوم اسلامی هماهنگ با نیاز عصر و زمان اقدام کنند. در این باره به وی چنین میگوید: «شما در تاریخ اسلام و رجال و تراجم و شرح حال بزرگان مثل همین مفاخر اسلام که سالها دربارهشان مطالعه کرده و مقاله و کتابهایی نوشتهای، برای شاگردانی که در اختیارت میگذاریم، تدریس و کار کن...» (خاطرات من از استاد شهید مطهری، علی دوانی، انتشارات صدرا، 1372، قم، ص101).
به نوشته استاد، روابط بین آن دو چنان عمیق و مستحکم بوده است که پس از شهادت شهید مطهری در سال 1358 وی پس از شرکت در مجلس ختم آن شهید و افسوس از درگذشت او دیگر هیچ گاه به منبر نرفت. (همانجا، ص106).
روحش شاد
منبع :: بازتاب
وبلاگ مفید